چنین بود که هرسال که یک کلاس بالاتر می رفتم وبه کویر باز می گشتم از آن همه زیبایی ها ولذت ها ونشئه های سرشاراز شعر و خیال وعظمت وشکوه وابدیت پر از قدس وچهره های پر ازماورامحروم ترمی شدم تاامسال که رفتم دیگرسر بر آسمان نکردم وهمه چشم در زمین که اینجا می توان چند حلقه چاه عمیق زد وآنجا می شود چغندر کاری کرد.ودیدار ها همه بر خاک وسخن ها همه از خاک!که آن عالم پر شگفتی وراز،سرایی سرد وبی روح شد،ساخته چند عنصر !وآن باع پر ازگل های رنگین و معطر شعر وخیال والهام واحساس در سموم سرد این عقل بی درد وبی دل پژمرد وصفای اهورایی آن همه زیبایی ها که درونم را پر از خدا می کرد ،به این علم عدد بین مصلحت اندیش آلود ومن آن شب پس از گشت وگذار در گردشگاه آسمان،تماشاخانه زیبا وشگفت مردم کویر فرود آمدم وبر روی بام خانه خسته از نشئه خوب وپاک آن اسرا در بستر خویش به خواب رفتم.
آرایه ها:1-چهره ها:استعاره از ستارگان آسمان
2-پر از ماورا :کنایه ازپاک بودن
3-سر بر آسمان نکردم :کنایه از نگاه نکردن به آسمان
4-چشم در زمین :چشم مجاز از نگاه
5-چشم در زمین بودن :کنایه از به زمین نگاه کردن
6- چند حلقه چاه عمیق زد :کنایه ازکشاورزی کردن
7- دیدار ها : مجاز از نگاه
8-خاک : مجاز از زمین
9- دیدارها همه بر خاک : کنایه از به زمین نگاه کردن
10-سخن ها همه از خاک :کنایه از سخن گفتن در مورد زمین
11-عالم پر شگفتی : استعاره از آسمان کویر
12-سرایی سرد وبی روح شد:تشبیه آسمان کویر به سرا
13-سرایی سرد:حس آمیزی
14-سرایی بی روح :استعاره وتشخیص
15-سرد وبی روح شدن : کنایه از بی عشق واحساس بودن
16-عنصر:مجاز از وسایل مادی
17-آن باغ:استعاره از آسمان کویر
-گل های رنگین شعر وخیال :اضافه تشبیهی
19- سموم سرد : متناقص نما
20-سموم سرداین عقل: اضافه تشبیهی
21-عقل بی درد وبی دل : استعاره وتشخیص
22- بی درد وبی دل بودن :کنایه از نبودن عشق واحساس
23- صفای اهورایی : کنایه از صفای پاک وبدون آلودگی
24 -خدا : مجاز از عشق به خدا
25- علم عدد بین مصلحت اندیش : استعاره وتشخیص
26- عدد بین : کنایه از محاسبه گر
27 -گردشگاه آسمان : اضافه تشبیهی
28- تماشاخانه زیبا : تشبیه آسمان کویر به تماشاخانه
29 فرود آمدم : استعاره ( نویسنده خود را به پرنده ای تشبیه کرده است که فرود می آید )
30- اسرا : تلمیح به آیه قران( سبحان الذی اسرا به عبده )
معنی: چنین بود که هر سال که یک کلاس بالاتر می رفتم وبه کویر باز می گشتم ، از آن همه زیبایی ها ولذت هاوحالات خوشی که سر شار از شعر وخیال وعظمت وشکوه وجاودانگی پاک وستارگان پاک وملکوتی بود ، محروم تر می شدم . تا امسال که رفتم ، دیگر به آسمان نگاه نکردم وهمه نگاهم به زمین بود که اینجا می توان کشاورزی کرد وآنجا می شود جغندر کاری کرد و نگاه هایمان فقط به زمین بود و سخنانمان در مورد زمین .زیرا آسمان پرشگفت وراز آمیز کویر مانند خانه ای بدون عشق واحساس شده بود که به وسیله ابزار ووسایل مادی ساخته شده بود .وآسمان کویر که سرشار از عشق وخیال والهام واحساس بود به وسیله این عقل بدون عشق واحساس در وجودمان از بین رفت و صفای پاک وخدا گونه آن همه زیبایی آسمان کویر که درونم را پر از عشق به خدا می کرد ، به وسیله این علم محاسبه گر مصلحت اندیش آلوده شد .من آن شب پس از گشت وگذار در آسمان زیبای کویر که مانند تماشاخانه ای زیبا وشگفت برای مردم کویر است ، به حالت اولیه خود باز گشتم وبر روی بام خانه در حالیکه از آن گشت وگذار خوش وخوب وپاک ،خسته بودم ، به خواب رفتم .صبح برفی تان به خوبی. حسن دهقان
سری پر زشرم وبهایی مراست ( درس گذر سیاوش از آ تش ، سال دوازدهم )
آرایه ها ومعنی بند پایانی درس بوی جوی مولیان فارسی سال دوازدهم
( ای دیو سپید پای در بند / ای گنبد گیتی ای دماوند ) در س دماوندیه سال دوازدهم
آسمان ,ها ,کویر ,کنایه ,زمین ,عشق ,کنایه از ,مجاز از ,پر از ,آن همه ,بود که ,وخیال والهام واحساس
درباره این سایت